استقبال از تغيير

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، بيست‌و‌سومين همايش «انجمن فرهنگي ناشران كودك و نوجوان – استقبال از تغيير» با حضور محمدتقي حق‌بين،‌ مدير انتشارات كتاب و فعال فرهنگي و برزو سريزدي، كارشناس و مجري همايش، دوشنبه (بيست‌ودوم اسفندماه) در انجمن فرهنگي ناشران كودك ونوجوان برگزار شد.

محمدتقي حق‌بين در ابتداي اين همايش درباره تغيير در مدل ارائه كتاب‌ها به كودك و نوجوان گفت: محتواي كتاب‌ كودكان هيچ‌گاه كهنه نمي‌شوند بلكه در طي سال‌ها مواد جديدي به آن اضافه مي‌شود. محصولي كه حاصل توليدات 100 سال پيش در دنياست، در حال حاضر منتشر مي‌شود، ولي مرتبا مدل ارائه آن تغيير مي‌كند؛ چون تكنولوژي كتاب‌سازي در حال تغيير است.

وي ادامه داد: در ايران و در دهه 60 توليدات فوق‌العاده‌اي از لحاظ محتوايي و همچنين تصويرسازي داشتيم؛ متاسفانه اين كتاب‌ها در دسترس نسل جديد نيست؛ چون احساس مي‌كنند كه بازار ندارند. درصورتي كه اين تصور غلط است. در حال حاضر با استفاده از تمام آن امكانات مي‌توانند، كتاب با فرمت جديد و كتاب‌سازي جديد توليد كنند و قطعا مورد استقبال قرار مي‌گيرد.

حق‌بين افزود: در طي 30 سال گذشته، با سفرهاي مختلف به سراسر دنيا و با حضور در نمايشگاه‌هاي گوناگون، يك آرشيو از مدل‌هاي مختلف كتاب‌هاي كودك را جمع‌آوري كردم. هميشه آرزو داشتم اين تغييرات در صنعت كتاب‌سازي كشور هم رخ دهد؛ اما متاسفانه ناشران يا كپي مي‌كنند يا رقيب هم مي‌شوند، در صورتي كه اين حوزه بسيار گسترده است.

براي توليد يك كتاب قوي، بايد به بحث كتاب‌سازي خيلي توجه كنيم
مدير انتشارات كتاب درباره كتاب‌هاي مفتولي گفت: ما بايد از بخش عظيمي از كتاب‌هاي مفتولي فاصله بگيريم؛ امروزه كتاب‌هاي مفتولي جز كتاب‌هاي بازاري زرد هستند و در دنيا در سبد ارزان قيمت قرار مي‌گيرند. اگر قرار است يك كتاب از نظر محتوايي و تصويرسازي كتاب قوي باشد، قطعا بايد در بحث كتاب‌سازي خيلي توجه كند.

وي درباره مدارس هوشمند و نحوه عملكرد آن گفت: امكاناتي در دنيا وجود دارد كه بايد آموزش و پرورش و دولت، مدارس را به آن سيستم‌ها مجهز كند. چند سال پيش آموزش و پرورش اعلام كرد، مدارس به مدرسه‌هاي هوشمند تبديل شدند؛ مدارس هوشمند در ايران با آنچه كه در دنيا وجود دارد، فاصله جدي دارد؛ در اينجاست كه از كتاب‌هاي مرجع خالي مي‌شويم و براي خانواده‌ها خريد اين نوع كتاب‌ها صرفه اقتصادي ندارد و تمام توليدكنندگان كتاب مرجع آسيب مي‌بينند؛ راهكار اين است كه كتاب‌هاي مرجع به تصاوير سه‌بعدي تبديل، لايه‌بندي و در تابلوهاي مدارس ارائه شود. اين تابلوها در مدارس به ناشر متصل باشد و ناشر به تعداد دفعاتي كه در مدرسه مورد بازديد قرار مي‌گيرد، بتوانند پول دريافت كند. يعني توليد نسخه‌هاي ديجيتال يكبار مصرف با ويژگي‌هاي سه‌بعدي. اين نوع كتاب‌هاي مرجع امكان نصب بر روي نرم‌افزارهاي موبايل را هم دارند. كتاب‌هاي ديجيتال امكان فروش بيشتري دارند.

حق‌بين ادامه داد: بعد از يك دوره هيجاني در فضاي مجازي، ناشران به كتاب‌هاي مرجع روي آوردند؛ اگر كتاب‌هاي مرجع از توليد رخت ببندد، بسيار نگران‌كننده است، چون از دانش خالي مي‌شويم. در حال حاضر توليد فيزيكي كتاب مرجع خيلي سخت است. براي توليد اين نوع كتاب‌ها نياز به حمايت دولت و ارائه زيرساخت‌ها در مدارس كشور داريم. اگر وارد اين نوع تكنولوژي شويم، ابزارها و نحوه درآمد حاصل از آن بسيار متفاوت است.

وي درباره فروش در فضاي مجازي افزود: حس كتاب‌خواني با موارد ديگر متفاوت است. كتاب از لحاظ فيزيكي از بين رفتني نيست. ورود دنياي مجازي در كشور دو يا سه سال است؛ فروش كتاب در فضاي مجازي زير ۱۰ درصد است. ولي در توليد كتاب‌هاي مرجع و خاص متفاوت است. تبلت‌هاي خاصي وجود دارد كه كتاب‌هاي مرجع در آن تعبيه شده است.

حق‌بين درباره توجه به طبيعت در توليد كتاب گفت: در دنيا جلوگيري از آسيب رساندن به محيط‌زيست بسيار مهم است بنابراين دنيا در حال توليد كتاب‌هاي سبز است؛ براي تبديل يك كاغذ به كاغذ سفيد، خيلي مواد به آن اضافه مي‌شود؛ بنابراين براي جلوگيري از اين پروسه، كتاب‌هاي سبز توليد مي‌كنند؛ كتاب‌هايي با كاغذ خام، كاملا بهداشتي، بدون هيچ مواد افزودني و شيميايي و با پايه گياهي؛ اين نوع كتاب‌ها هيچ خطري براي طبيعت ندارد؛ هرچه به سمت كاغذ گلاسه مي‌رويم، بازيافت آن بدتر است. يك ناشر مي تواند كتاب‌هايش را با شيوه سبز توليد كند.

مدير انتشارات كتاب درباره جذب مخاطب گفت: زماني كه تنوع را زياد مي‌كنيد قطعا مخاطب را نيز گسترده مي‌كنيد؛ ناشر بايد تلاش كند كه مخاطب خود را افزايش دهد. اكثر كتاب‌هاي توليد شده، با صحافي و شيرازه است در صورتي كه مي‌توان اين كتاب‌ها با يك شيوه ساده توليد كرد.

حق‌بين درباره ضعف كتاب‌سازي در حوزه كودك گفت: تلاش من اين است تصويرگران ما خلاقان كتاب‌ساز باشند. در كشور تصويرگران بسيار خوبي داريم اما آن‌ها ارائه‌دهنده كتاب‌هاي خاص نيستند. به نظر من بهتر است در دانشگاه‌ها كتاب‌سازي، به عنوان پروژه داده شود؛ زيرا اين ضعفي است كه در حوزه كتاب كودك داريم.

براي چاپ يك كتاب با كتاب‌سازي قوي، نياز به يك كار گروهي است
وي ادامه داد: براي چاپ يك كتاب با كتاب‌سازي قوي، كار فردي خيلي كم است؛ عمدتا اين نوع كارها به صورت گروهي انجام مي‌شود؛ بايد تصويرگر با گرافيست و هنرمند ناظر چاپ و... به صورت يك تيم كار ‌كنند.

حق‌بين درباره مميزي كتاب كودك گفت: در ايران، تعدادي از كتاب‌ها به صورت فومي تهيه مي‌شود كه فاقد استاندارهاي لازم است. در دنيا بخش مميزي كتاب كودك، سخت‌ترين بخش در آن كشور است. در كشورهاي ديگر، مميزي صرفا از جهت محتوا كتاب نيست؛ در ايران آنچه كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام مي‌دهد تنها در حوزه محتوايي و تصويري است؛ بايد از ظرفيت اداره استاندارد و وزارت بهداشت استفاده شود.

وي ادامه داد: اگر به جاذبه‌هاي ساخت و ارائه كتاب توجه كنيم، مطمئن باشيم بچه‌ها در به راحتي متوجه مفاهيم مي‌شوند و به كتاب علاقه‌مند مي‌شوند. اگر مي‌خواهيم آينده را داشته باشيم، بايد از سه ماهگي در ميان بچه‌ها برويم.

حق‌بين درباره جذب مخاطب با استفاده از توليد غيرمتعارف كتاب گفت: ما منتظريم ببينيم چه كسي چه چيزي را توليد مي‌كند و اگر موفق شد ما توليد كنيم. غيرمتعارف بودن توليد كتاب آن را جذاب مي‌كند. كتاب‌هاي باكيفيت ثمره تجارت خوب است. وظيفه ما توليد كتاب‌هاي عالي براي انتقال فرهنگ است.

وي در پايان خاطرنشان كرد: قصد من اين نيست كه بگويم از كتاب‌هاي خارجي كپي كنيد؛ هدف اصلي ايجاد جريان‌سازي و ظرفيت‌سازي است؛ هدف بعدي الگوبرداري است يعني ظرفيت‌هاي خالي در نشر را پيدا كنيم؛ مطالعه كنيم و از توليد كارهاي شبيه به هم اجتناب كنيم. هر كدام از اين موضوعات مي‌تواند يك نشر بزرگ و حرفه‌اي با خود همراه كند. ما هم توانايي داريم اما متاسفانه از آن استفاده نمي‌كنيم. اميدوارم كه از اين توانايي استفاده كنيم و حمايت دولت نيز نياز است.

يكي از آيتم‌هاي هوش عاطفي يا هيجاني، استقبال از تغيير است
برزو سريزدي نيز در اين همايش خلاصه‌اي از روند كشف هوش احساسي و استقبال از تغيير گفت: تا سال 1920 محققان بر اين اعتقاد بودند كه تنها IQ وجود دارد و هوش را فقط IQ مي‌دانستند؛ اما ديدند كه IQ صرفا ضامن موفقيت نيست. يكي از روانشناسان برجسته به نام ادوارد توندا در سال 1920 هوش اجتماعي را مطرح كرد؛ از آن زمان به بعد ديدند كه هوش اجتماعي خيلي بيشتر ضامن موفقيت است.

وي در پايان گفت: در سال 1990 دو محقق به نام‌هاي سالووي و ماير فرضيه هوش احساسي را مطرح كردند. بعد از آن بردبري 15 آيتم را براي هوش عاطفي مطرح كرد؛ يكي از آيتم‌هايي كه براي هوش عاطفي يا هيجاني عنوان شد، استقبال از تغيير است؛ اين به معني است كه دائم در حال تغيير و تحول باشيم، جرات تغيير را داشته باشيم و هيچ‌گاه درجا نزنيم.